صالحی پور, شهزاد. (1392). چالشهای فراموششده و دلالتهای آن برای آموزش عالی هنر در نقاشی ایرانی. تاریخ نگری و تاریخ نگاری, 23(12), 77-99. doi: 10.22051/hph.2014.885
شهزاد صالحی پور. "چالشهای فراموششده و دلالتهای آن برای آموزش عالی هنر در نقاشی ایرانی". تاریخ نگری و تاریخ نگاری, 23, 12, 1392, 77-99. doi: 10.22051/hph.2014.885
صالحی پور, شهزاد. (1392). 'چالشهای فراموششده و دلالتهای آن برای آموزش عالی هنر در نقاشی ایرانی', تاریخ نگری و تاریخ نگاری, 23(12), pp. 77-99. doi: 10.22051/hph.2014.885
صالحی پور, شهزاد. چالشهای فراموششده و دلالتهای آن برای آموزش عالی هنر در نقاشی ایرانی. تاریخ نگری و تاریخ نگاری, 1392; 23(12): 77-99. doi: 10.22051/hph.2014.885
چالشهای فراموششده و دلالتهای آن برای آموزش عالی هنر در نقاشی ایرانی
هنر ایرانی از متن تحولات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی برآمده است. این مطلب خود رابطهای مستقیم را با فرضیهای کلیتر که به مسئلهی هویت فرهنگی و چگونگی اقتباس یا انطباق ایدههای نو میپردازد، مطرح میکند. ایران بهعنوان کشوری با فرهنگی کهن و سنتهای غنی، همواره شاهد مواجهههای فرهنگی متفاوت بوده و از آنها متاثر شده است؛ اما همزمان نیز قادر به تبادل فرهنگی و حتی ایجاد تأثیر متقابل بر فرهنگهای مهاجم و محصولات آن بوده است. امروزه، اندیشمندان و مصلحان اجتماعی به تکثر فرهنگی برپایهی حفظ فرهنگهای بومی تمایل دارند. پستمدرنیسم سرنوشت محتوم بشریت است و ما نیز اکنون در سرنوشت خود با دنیای غرب شریک هستیم و ناچاریم در پرتو آن به آیندهی خود بیندیشیم. هم اکنون نیز، در رویارویی با معضلات گستردهی فرهنگ غرب و تمایل سیطرهجویانهی آن، با وضعیت پیچیدهای روبهروییم و با سهلانگاری، فرصتهای بسیاری را برای بررسی تمام جنبههای آن از دست دادهایم. نقاشی ایرانی بهمثابهی میراث فرهنگی، سرمایهی نمادین و معنوی ماست که باید آن را در جایگاه خاصش بهعنوان میراث معنوی و تجربهای تاریخی پاسداری کنیم و با بررسی امکانات و ایجاد شرایط انتقال آن به آیندگان بکوشیم. در این مقاله، با هدف بررسی موقعیت نقاشی ایرانی، به طرح آخرین نظریهها دربارهی سنت، مدرنیسم و پستمدرنیسم میپردازیم و با توجه به تحولات سریع هنری در غرب، بهنظر میرسد برای درک آنها، بررسی تحولات اندیشه بهعنوان متن تاریخی این تحولات، راهگشا باشد. روش و رویکرد این مطالعه، تحلیلی و شیوهی گردآوری دادهها اسنادی است. یافتههای کیفی نشان میدهند همچنانکه مدرنیته به مفهوم گسست از سنت نیست، اقتباس از سنت و فهم نوزایشهای آن ممکن و ضروری است. باید درصدد پاسخهای ممکن برای این پرسش اساسی بود که چگونه میتوان اندیشه و فرهنگ هنر سنتی را در تلاقی با اندیشه و فرهنگ هنر جهانی، از نو آفرید و گفتمان تازهای خلق کرد و درنهایت، آموزش عالی هنر برای نیل به آگاهی فرهنگی جامع از مبانی فکری هنر سنتی و مدرن برنامهریزی کند. واژههای کلیدی: نقاشی ایرانی، سنت، مدرنیسم، پستمدرنیسم، آموزش عالی هنر، گسست، پیوند.