محمد رضا قلی زاده؛ علی شهوند
چکیده
با طبقهبندی علوم در اثر وسعت اندیشه و دامنه دانش مسلمانان طی قرون اولیه هجری بود که پایه شکلگیری دانشی به نام دایرهالمعارفنویسی فراهم آمد. دایرهالمعارفها با اهداف و انگیزههای مختلف و گاه ...
بیشتر
با طبقهبندی علوم در اثر وسعت اندیشه و دامنه دانش مسلمانان طی قرون اولیه هجری بود که پایه شکلگیری دانشی به نام دایرهالمعارفنویسی فراهم آمد. دایرهالمعارفها با اهداف و انگیزههای مختلف و گاه مشابه، متضمن تعریف و شرح خلاصهای از علوم شناخته شده هر عصر هستند. محتوای علم یا علوم مندرج در دایرهالمعارفها میتواند مبنایی برای تقسیمبندی این دست از آثار در دو دسته «عمومی» یا چند علمی و «تخصصی» یا تک علمی باشد. در این میان ساختار و محتوای عجایبنامهها آنها را به عنوان نوع سومی از دایرهالمعارفها مطرح مینماید که وجه غالب عجایب علوم ویژگی بارز دانشهای مطروحه در آنها است. اگرچه تاثیر نگرش یونانی در نخستین طبقهبندیها از علوم و در دایرهالمعارفها، موجب نادیده انگاشته شدن تاریخ در زمره علوم گردیده؛ اما علم تاریخ به عنوان یکی از نخستین علوم مورد توجه مسلمانان از همان آغاز جای خود را در میان دیگر علوم یافت لذا بدیهی به نظر میرسید که به موازات ارج و اهمیت یافتن هرچه بیشتر تاریخ؛ این علم جایگاه و موقعیت مهمتری در طبقه بندی عرضه شده از جانب دایرهالمعارفنویسان را بدست آورد. در این مقاله تلاش بر آن است تا با طرح سؤلات و ارائه فرضیاتی چگونگی جایگاه تاریخ و تاریخنگاری در دایرهالمعارفها مورد تبیین قرار گرفته و نسبت عجایبنامهها با دایرهالمعارفها نیز تشریح گردد.