ابوذر فتاحی زاده؛ محمدجواد عبدالهی
چکیده
در تاریخ فرهنگی کلاسیک، نخبگان، کارگزارانِ فرهنگ و سیاست محسوب میشدند؛ ازاینرو در این نوع تاریخنگاری، جریانهای فرهنگیسیاسی برآمده از مردمان عادی را مستقل از فرهنگ تولیدیِ نخبگان نمیدانستند. ...
بیشتر
در تاریخ فرهنگی کلاسیک، نخبگان، کارگزارانِ فرهنگ و سیاست محسوب میشدند؛ ازاینرو در این نوع تاریخنگاری، جریانهای فرهنگیسیاسی برآمده از مردمان عادی را مستقل از فرهنگ تولیدیِ نخبگان نمیدانستند. بااینحال، یکی از مهمترین جهتگیریهای تاریخ فرهنگی جدید، تغییر موضوع مطالعه از نخبگان به فرودستان و مردمان عادی است. هدف از مقالۀ حاضر پاسخ به این پرسش است که در تاریخ فرهنگی جدید، مردمان عادی و اقشار فرودست در برساختن فرهنگ و سیاست چگونه صاحب عاملیت شدند. برای پاسخ بدین پرسش، نخست موضع تاریخ فرهنگی کلاسیک در باب مسئلۀ عاملیت سیاسی و کاربست آن در کتاب تاریخ فرهنگ در ایتالیا بررسی شد. سپس برای اینکه نشان داده شود تاریخنگاری فرهنگی جدید چگونه به این جهتگیری تحقق بخشیده است، ضمن شرح موضع این رویکرد، کتاب پنیر و کرمها: جهان یک آسیابان قرن شانزدهمی بهعنوان یکی از متون کلاسیک این جریان مطالعه شد. برای نیل به این هدف، با رویکرد «اکتشافی» از «روش مقایسهای» استفاده شد تا شرایطِ امکانِ تحقق این عاملیت کشف شود.