حسین رسولی
چکیده
نقش و جایگاه والای ناسیونالیسم در همبستگی افراد جامعه باعث شد تا در دوران رضاشاه، ناسیونالیسم باستانگرا به جزء مهمی از ایدئولوژی و سیاست رسمی دولت تبدیل شود. از آنجا که اثبات وحدت نژادی اقوام ایرانی ...
بیشتر
نقش و جایگاه والای ناسیونالیسم در همبستگی افراد جامعه باعث شد تا در دوران رضاشاه، ناسیونالیسم باستانگرا به جزء مهمی از ایدئولوژی و سیاست رسمی دولت تبدیل شود. از آنجا که اثبات وحدت نژادی اقوام ایرانی میتوانست نقش بارزی در انسجامبخشی و وحدتآفرینی گروههای متفرقِ قومی در ایران ایفا نماید مورخان دوران رضاشاه تلاشهایی را برای اثبات ایرانی و آریاییبودن گروههای قومی ایران و ازجمله کردها آغاز کردند. در مقاله حاضر تلاش شده است تا با روش توصیفی ـ تبیینی به این سؤال پاسخ داده شود که آثار نگاشتهشده دربارة تاریخ کرد و کردستان در دورة رضاشاه با چه ضرورتی تألیف و مؤلفان آن آثار برای اثبات ایرانیبودن قوم کُرد بر چه مؤلفههایی تأکید کردهاند؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که مورخان دوران رضاشاه در راستای تقویتِ حسِ ایرانیگرایی در میان کردها و مقابله با تلاشهای صورتگرفته برای غیرایرانی نشاندادن آنها با تأکید بر عواملی چون نژادِ آریایی قوم کرد، همریشهبودن زبانهای کردی و فارسی، میهندوستی و سرگذشت مشترک تاریخی کردها با سایر اقوام ایرانی به تقویت وحدت ملی بهعنوان یکی از نیازهای اصلی جامعة خود یاری رساندهاند.