اسماعیل شمس
چکیده
پژوهش حاضر با بررسی مقایسهای نحوۀ روایت تاریخ روادیان در منابع تاریخی و دیوان قطران تبریزی، شاعر دربارِ شماری از فرمانروایان این سلسله، به بررسی تطبیقی این روایتها در یک دورۀ تاریخی مشخص میپردازد. ...
بیشتر
پژوهش حاضر با بررسی مقایسهای نحوۀ روایت تاریخ روادیان در منابع تاریخی و دیوان قطران تبریزی، شاعر دربارِ شماری از فرمانروایان این سلسله، به بررسی تطبیقی این روایتها در یک دورۀ تاریخی مشخص میپردازد. مسئلۀ اصلی این پژوهش، نشاندادن اهمیت روایت شاعرانۀ قطران برای تکمیل، توسعه و تصحیح گزارشهای منابع تاریخی از دورۀ روادیان است. با توجه به دوری آذربایجان از مرکز خلافت عباسی و استقلال نسبی روادیان از آلبویه و سلجوقیان، روایت منابع تاریخی از آن ها کوتاه، مقطعی و فاقد پیوستگی زمانی و مکانی است. افزون بر آن، این روایت از حوزۀ سیاسی و نظامی فراتر نمیرود و تنها مقاطعی را در بر میگیرد که بخشی از وقایع روادیان به عباسیان، آلبویه و سلجوقیان پیوند مییابد. برخلاف روایت منابع تاریخی، قطران تبریزی گزارشی از روادیان ارائه میدهد که دارای پیوستگی زمانی در حدود نیم قرن است. همچنین در گزارش او شخصیتهای بیشتری از این سلسله گنجانده شدهاند که در منابع تاریخی وجود ندارند. روایت قطران به تبار و طایفۀ روادیان اشاره نمیکند، اما به بخشی از تاریخ فکری، فرهنگی و اجتماعی آذربایجان در دورۀ روادیان میپردازد که در روایت منابع تاریخی وجود ندارد و حلقۀ مفقودۀ آن دوران محسوب میشود. روایت قطران از تاریخ روادیان هرچند در بخشهایی با گزارش منابع تاریخی مشابه و مؤید آن هاست، اما بخش اعظم آن به چالش کشیدن روایت منابع تاریخی و نشاندادن کاستیهای آن است. این روایت معاصر و مستقیم تا حدودی میتواند امکان راستیآزمایی روایت منابع تاریخی را فراهم کند که عمدتاً با فاصلۀ زمانی و مکانی زیادی از آن دوره نوشته شدهاند. بررسی مقایسهای روایت دیوان قطران تبریزی و منابع تاریخی نشان میدهد که ادبیات و بهویژه شعر شاعران معاصر فرمانروایان میتواند بهعنوان یک منبع مستقل و دست اول در پژوهشهای تاریخی به کار گرفته شود و بخشی از کاستیها و خلأهای موجود در روایت منابع تاریخی را پر کند. از این زاویه، شاعران، هویت مستقلی از مورخان دارند و گزارش آن ها از وقایع تاریخی هم ویژگیهای خاص خود را دارد، اما در تفسیری وسیعتر از تاریخ، میتوان آنان را هم در زمرۀ مورخان قرار داد و اشعارشان را نیز همچون روایتی منظوم از تاریخ در کنار روایت منابع تاریخی بررسی کرد.