حمیدرضا دالوند
چکیده
شیز و آتشکده آن چنان نقش و جایگاهی در تاریخ دیانت زردشتی دارد که بنابر شواهد باستانشناختی از روزگار هخامنشی به این سو، به ویژه به روزگار ساسانیان و حتی سده چهارم هجری یکی از کانونهای عبادی و فکری آن ...
بیشتر
شیز و آتشکده آن چنان نقش و جایگاهی در تاریخ دیانت زردشتی دارد که بنابر شواهد باستانشناختی از روزگار هخامنشی به این سو، به ویژه به روزگار ساسانیان و حتی سده چهارم هجری یکی از کانونهای عبادی و فکری آن دین به شمار می آمده است. علی رغم این، چه به روزگار ساسانی و چه پس از آن، نه در متون دینی درون جامعه زردشتی و نه در منابع پدیدآمده در بیرون آن، اطلاعات روشنی در باره حیات فکری و هیربدستانی آذرگشسب دیده نمیشود.آنچه تاکنون در باره آن نوشتهاند، اغلب جمع بندی پژوهشهای باستانشناسی و گزارشهای تاریخی است. به فرض پذیرش جایگاه تاریخی شیز و تصدیق میراث فکری آن، پرسش مهم درباره سرنوشت و سرانجام میراث یادشده است و این که پس از فروپاشی ساسانیان و خاموشی احتمالی آتشکده آن در پایان سده چهارم هجری، میراث آذرگشسب به کجا رفت و آتش مقدس آن به کدام آتشکده پیوست. این مقاله برآن است تا بر مبنای شواهد تاریخی پاسخهایی برای پرسشی به این مهمی پیشنهاد کند.