محمدرضا غیاثیان
چکیده
در میان تاریخنامههای متعددی که در دورۀ ایلخانی، تاریخ پیشدادیان را روایت کردهاند، جامعالتواریخ رشیدالدین ویژگیهای منحصربهفردی دارد که در آثار پیشینیان دیده نمیشود. یک قرن پس از ...
بیشتر
در میان تاریخنامههای متعددی که در دورۀ ایلخانی، تاریخ پیشدادیان را روایت کردهاند، جامعالتواریخ رشیدالدین ویژگیهای منحصربهفردی دارد که در آثار پیشینیان دیده نمیشود. یک قرن پس از رشیدالدین، حافظ ابرو به تقلید از او مجمعالتواریخ را با حجمی بسیار بزرگتر تدوین کرد. این مقاله بر اساس مطالعۀ کتابخانهای و بهشیوۀ تفسیریتاریخی و نسخهشناختی به تطبیق این دو اثر با تمرکز بر بخش پیشدادیان میپردازد. این نوشتار بهدنبال شناسایی منابع رشیدالدین و حافظ ابرو و نیز تحلیل و تطبیق ساختار این بخش از کتاب آن ها با یکدیگر و نیز تاریخنامههای متقدم است. برای شناسایی منابع استفادهشدۀ آنان، علاوه بر شاهنامه، آثار دوازده مورخ از سدۀ چهارم تا هشتم هجری قمری بررسی شد. یافتهها نشان میدهد که رشیدالدین از الگوی طبری پیروی کرده که تاریخ شاهان را در میانِ قصص پیغمبران روایت میکند، اما او نخستین مورخی است که کتابش را بر اساس چهار طبقۀ شاهان ایران به چهار «طبقه» فصلبندی کرده است. حافظ ابرو الگوی دیگری برگزیده که تواریخ پادشاهان و پیغمبران را بهصورت تفکیکشده نقل میکند، ولی آن را با ساختار ابداعشدۀ رشیدالدین درآمیخته و کتابش ساختاری نظاممندتر یافته است. در مقایسه با آثار متقدمان، ساختار جامعالتواریخ و مجمعالتواریخ بهگونهای است که اهمیت پادشاهان را بیشتر از پیامبران جلوه میدهد.