محمد تقی ایمان پور؛ حسن رمضان پور
چکیده
یکی از اجزای اصلی و در واقع رکن اساسی پژوهش که از آن طریق پژوهشگر به توضیح مسئلۀ پژوهش میپردازد، «بیان مسئله» است. بهدلیل نبودِ تعریف درست از «بیان مسئله» و نیز خلط آن با دیگر اجزای پژوهش، ...
بیشتر
یکی از اجزای اصلی و در واقع رکن اساسی پژوهش که از آن طریق پژوهشگر به توضیح مسئلۀ پژوهش میپردازد، «بیان مسئله» است. بهدلیل نبودِ تعریف درست از «بیان مسئله» و نیز خلط آن با دیگر اجزای پژوهش، نظیر عنوان، موضوع و سؤال اصلی پژوهش، اغلب در پژوهشهای تاریخی باعث نادیدهگرفتن آن میشود. شاید بتوان گفت این اشکال اغلب ناشی از نارسایی و نبودِ تعریف درست برای مفاهیم اساسی پژوهش در متون «روش پژوهش» در علوم انسانی بهطور عام و در تاریخ بهطور خاص است که بازتاب آن را میتوان در پژوهشهای تاریخی، در رسالهها و پایاننامههای دانشجویان تاریخ مشاهده کرد. پژوهش حاضر به دنبال آسیبشناسی نبودِ شفافیت یا نقصان در مفهوم «بیان مسئله» در پایاننامهها و پژوهشهای تاریخی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بهدلیل نداشتنِ تعریف صحیح از بیان مسئله در متون روش پژوهش در تاریخ، منجربه کاستیهای جدیای در پایاننامههای دانشگاهی رشتۀ تاریخ شده است. در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از منابع کتابخانهای و مجموعۀ گنجینۀ پایاننامهها[1] و نیز با روش توصیفی ـ تحلیلی و آماری به تحلیل دادهها بپردازد و آسیبهای روششناسی بیان مسئله را با مطالعۀ موردی در پایاننامههای رشتۀ تاریخِ دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی، در طی سالهای گذشته نشان دهد. [1]. Ganj.irandoc.ac.ir