علیرضا ملایی توانی
چکیده
دانش تاریخنگاری یکی از شاخههای جدید علوم تاریخی است که موضوع آن تأمل نقادانه هم در متنهای تاریخنگارانه و هم در اندیشه، گفتمان، سبک، روش و دستاوردهای مورخان است. تاکنون دانش تاریخنگاری ...
بیشتر
دانش تاریخنگاری یکی از شاخههای جدید علوم تاریخی است که موضوع آن تأمل نقادانه هم در متنهای تاریخنگارانه و هم در اندیشه، گفتمان، سبک، روش و دستاوردهای مورخان است. تاکنون دانش تاریخنگاری در ایران به شکلهای گوناگون دریافت شده و در نتیجه، نگرانیها و مخاطرات فراوانی به بار آورده است. تأمل نقادانه در پژوهشهای انجامشده نشانگر آن است که عمدتاً از دوگانههای مفهومی «بینش و روش» و نیز «تاریخنگری و تاریخنگاری» بهعنوان چارچوب تحلیل در این پژوهشها استفاده شده است، اما مسئله این است که از همین مفاهیم نیز معناهای متفاوتی مراد شده و پژوهشگران این عرصه را سرگردان کرده است. مقالۀ حاضر با نقد دوگانههای موجود و نشاندادن نحوۀ کاربست این مفاهیم در برخی از پژوهشها، میکوشد برخی از آشفتگیهای نظری و عملی آن را آشکار کند و به این پرسش پاسخ دهد که آیا میتوان به چارچوب روششناختی تازهای در این مسیر دست یافت. مقاله برای برونرفت از این وضعیت آشفتۀ کنونی به این نتیجه میرسد که باید طرحی تازه در چارچوب «دانش تاریخنگاری» و شاخههای اصلی آن یعنی «مورخشناسی» و «متنشناسی تاریخی» درافکند. مقاله سرانجام سه قالب پژوهشی «مورخمحور»، «متنمحور» و رهیافت «ترکیبی» را پیشنهاد میکند و از رویکردهای مفهومی- نظری فلسفۀ علم تاریخ و فلسفۀ نظری تاریخ بهعنوان چارچوب تحقیق در این دانش سخن میگوید.