محمدجواد عبدالهی
چکیده
فرهنگ گروههای فرودست تا حد زیادی شفاهی است و این امر موجب میشود تا کمبود اسناد بیواسطه دربارۀ رفتار و نگرشهای افراد فرودست در گذشته، به مهمترین مانع بر سر راه پژوهش در باب این افراد تبدیل ...
بیشتر
فرهنگ گروههای فرودست تا حد زیادی شفاهی است و این امر موجب میشود تا کمبود اسناد بیواسطه دربارۀ رفتار و نگرشهای افراد فرودست در گذشته، به مهمترین مانع بر سر راه پژوهش در باب این افراد تبدیل شود. تلاش مورخان فرهنگی جدید برای نگارش سرگذشت افراد فرودست بهصورت فردی، مشکل کمبود اسناد را مضاعف میکند. یکی از راهکارهای مورخان فرهنگی جدید برای غلبه بر این مشکل استفاده از سازوکار «ابداع» است. با توجه به حاکمیت مطلق منابع در تاریخنگاری مدرن برای بازسازی و شناخت گذشته، در نوشتۀ حاضر بر پایۀ کتاب بازگشت مارتنگر (1983) نوشتۀ ناتالی زیمون دیویس (متولد 1928 م) تلاش میشود به این پرسش پاسخ داده شود که چگونه در تاریخ فرهنگی جدید، مورخان با استفاده از ابداع بر مشکل کمبود اسناد در زمینۀ موضوعات پژوهشی خود فائق میآیند. برای پاسخ بدین پرسش، ضمن شرح نقش محوری منابع در تاریخنگاری مدرن، ضرورت مفهومی توجه به عاملیت فردی در تاریخ فرهنگی جدید توضیح داده میشود و در ادامه با تکیه بر کتاب بازگشت مارتنگر سازوکار ابداع در تاریخ فرهنگی جدید شرح داده میشود و در آخر به بررسی نسبت این موضوع با حاکمیت منابع در تاریخنگاری مدرن پرداخته میشود تا نشان داده شود که برخلاف ادعای منتقدان تاریخ فرهنگی جدید، استفاده از این سازوکار به محو تمایز تاریخ با داستان نمیانجامد.