رضا شاه ملکی؛ کوروش فتحی
چکیده
محمدابراهیم باستانی پاریزی (1391-1304) بدون این که هرگز مدعی روشمندی در تاریخنگاری فردگرایانۀ خویش باشد، در تمامی آثارش بارها در راستای ابهامزدایی از متون تاریخی، دست به نقد و اجتهاد سلبی و نقد و اجتهاد ...
بیشتر
محمدابراهیم باستانی پاریزی (1391-1304) بدون این که هرگز مدعی روشمندی در تاریخنگاری فردگرایانۀ خویش باشد، در تمامی آثارش بارها در راستای ابهامزدایی از متون تاریخی، دست به نقد و اجتهاد سلبی و نقد و اجتهاد ایجابی زده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که باستانی پاریزی چگونه توانسته با بهکارگیری سلاح نقد و اجتهاد مورخانه، به استنتاج حقیقت غیر مذکور در منابع دست یابد و بازتاب آن در تاریخنگاری وی چگونه بوده است. نتایج این پژوهش نشان خواهد داد که باستانی پاریزی نقد (اجتهاد) سلبی و نقد (اجتهاد) ایجابی را در تمام آثار معروف خویش بهعنوان رویکردی در پاسخ به ابهامات تاریخی به کار بسته و این تکنیک را راهی برای وصول به حقیقت و عینیت تاریخی در نظر گرفته است؛ بهطوریکه میتوان مدعی بود این مسئله وجه تمایز و یکی از مهمترین شاکله های سبک تاریخنگاری وی است. بر این اساس باستانی پاریزی را باید در زمرۀ مورخان عینیت باوری دانست که عقیده دارند وصول به عینیت و حقیقت تاریخی برای مورخ در پرتو نقد و اجتهاد تاریخی، امکانپذیر است.