نویسندگان
1 دانشیار دانشکده علوم اجتماع دانشگاه تهران
2 دانشجوی دکتری جامعه شناسی نظری- فرهنگی دانشگاه تهران
چکیده
ابنخلدون در مقدمهی خود گونهای از اندیشهی تاریخی را مطرح کرده است که با تاریخنگاری رایج عصر خود و حتی پس از آن، تفاوتهای آشکاری دارد.در این شیوه به جای تأکید بر وقایع و فقط نقل اخبار، بر یافتن سرشت وقایع تاریخی، علت وقوع آن و تأثیرات آن بر حوادث دیگر تأکید میشود.این رویکرد به تاریخ که میتوان تاریخ علمی، سنجیده و اندیشیده و به بیان دیگر منطق تاریخ خواند، روشی دارد که مقدمهی ابن خلدون در بیان گامها و چند و چون آن صراحتی ندارد.هرچند محتوای مقدمهی ابنخلدون، تأسیس علمی تحت عنوان علم عمران است که بتوان به کمک آن تاریخ نقلی را به سطح تاریخ برهانی و عقلی ارتقاء داد، اما ابنخلدون جدای از فقراتی که به نقل اخبار گذشته اختصاص میدهد، هیچگاه به صراحت از روش چگونگی توضیح و تبیین تاریخی سخن نمیگوید.بدین ترتیب علم عمران متکفل شناخت سرشت اجتماعات بشری و طبایع انسانی میشود که خود به فهم تاریخی ما کمک میکند.اما مسئلهی دشوار این است که پس از آگاهی از سرشت و طبایع جوامع انسانی چگونه به نقد اخبار تاریخی و تبیین واقعیتهای تاریخ بپردازیم؟به بیان دیگر علم عمران ابنخلدون، چه رویکردی برای تبیین خبر تاریخی، چه از دیدگاه منفی و نقادی و چه از دیدگاه مثبت و ایجابی دارد؟در این مقاله کوشیدهایم از خلال مقدمه، به منطق تبیین و علیت تاریخی در اندیشهی ابنخلدون پی ببریم.نتیجهی بررسی مقدمه نشان میدهد که منطق علم عمران، نوعی حکمت در معنای عام است که واجد ضرورت مادی و طبیعی است، نه ضرورت عقلی و نظری.هدف علم عمران نیز برهانی کردن تاریخ است، ولی مادهی این برهانیسازی تنها عقل نیست، بلکه هم علوم عقلی(مانند فلسفهی طبیعی) و هم علوم نقلی(نظیر فقه و نصوص دینی) در این برهانیسازی به کمک مؤلف مقدمه میآیند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Nature Historical Explanation of Ibn Khaldun’s Thoughts
نویسندگان [English]
- Golam Reza Jamshidiha 1
- Mohsen Saboorian 2
1 Associate Professor of Tehran University
2 PhD Candidate in Theoric- Cultural Sociology, University of Tehran
چکیده [English]
In his Muqaddimah, Ibn Khaldun, suggests a kind of historical thought which sharply differs from historiography of his contemporary age and even after. In this approach, instead of emphasizing on events and traditionary methods, historiographer tries to find the nature of historical events, their causes, and their effects on the subsequent events. This new approach to history, which can be called scientific, critical or reflective history, has its own method, which is not explicitly raised in the Muqaddimah. The main content of Muqaddimah is the new science of Umran, by which narrative history can be elevated to reflective history, nevertheless he did not clarified his methodology of the new science in historical explanations. Therefor science of Umran is responsible to learning nature of human societies, which helps our historical understanding. Though the problem is how to verify truth of a historical narrative? In this article we tried to understand the logic behind historical explanation and causation in the Muqaddimah. The result was that, though the aim of the science of Umran was to make a reflective history, its material was not only reason, but both intellectual (e.g. natural philosophy) and narrative sciences (e.g. jurisprudence) may help.
کلیدواژهها [English]
- Ibn Khaldun’s Muqaddimah
- Narrative History
- Logic of History
- Historical Explanation
- Historical Causation